رد استدلال برخى كه گفته اند حكم تمتع در حج باعث تعطیل بازارهاى مكه است
4 - و امااست دلال دیگرى كه كرده اند و بطوریكه در روایت سیوطى از سعید بن مسیب آمده كه گفته اند (حكم تمتع در حج باعث تعطیل شدن بازارهاى مكه است ، و مردم مكه نه زراعتى دارند و نه دامى ، بهار كار مردم مكه همان موقعى است كه حاجیان به مكه و بر آنان وارد مى شوند) است دلال درستى نیست ، چون اجتهادى است در مقابل نص علاوه بر اینكه خود خداى تعالى در كلام مجیدش نظیر این استدلال را رد نموده ، آنجا كه فرمان داده بود: از این پس مشركین حق ندارند به مسجد الحرام در آیند، چون مشرك نجس است ، و فرموده بود: یا ایهاالذّین آمنوا انما المشركون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامة م هذا و ان خفتم علیه فسوف یغنیكم اللّه من فضله ان شاء ان اللّه علیم حكیم ) چون ممنوعیت مشركین از ورود به مسجد الحرام و قهرا از ورود به مكه معظمه نیز مستلزم كسادى بازار مكه بوده ،
و مع ذلك آیه شریفه این محذور خیالى را رد نموده مى فرماید: اگر از فقر مى ترسید بدانید كه به زودى خداى تعالى به فضل خود شما را بى نیاز مى كند. (مترجم )
رد استدلال برخى كه تشریع حج تمتع را بر مبناى قول عثمان بر اساس ترس از رسول خدا دانسته اند
5 - و اما استدلال دیگرى كه كرده و گفتند: تشریع حج تمتع بر اساس ترس بوده (كه به نظر نگارنده منظور ترس از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )بوده ) و چون امروز رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیست تا از او بترسیم دیگر جائى براى تمتع در حج نیست ، و این استدلال در روایت الدرالمنثور از مسلم از عبد اللّه بن شقیق آمده كه عثمان در پاسخ على (علیه السلام ) گفت : در آن روزها ما از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى ترسیدیم ، این بود گفتار عثمان كه نظیر آن از ابن زبیر هم روایت شده ، و روایت به نقل الدر المنثور این است كه ابن ابى شیبه وابن جریر و ابن منذر از ابن زبیر روایت كرده اند كه وقتى به خطبه ایستاد و گفت : ایها الناس به خدا سوگند تمتع به عمره تا رسیدن حج این نیست كه شما مى كنید تمتع وقتى است كه مردى مسلمان احرام حج ببندد ولى رسیدن دشمن یا عروض كسالت و یا شكستگى است خوان و یا پیشامدى دیگر نگذارد حج خود را تمام كند، و ایام حج بگذرد، اینجاست كه مى تواند احرام خود را احرام عمره قرار دهد، و پس از انجام اعمال عمره از احرام در آید، و تمتع ببرد، تا آنكه سال دیگر حج را با قربانى خود انجام دهد، این است تمتع به عمره تا حج (تا آخر حدیث ).
اشكالى كه در این استدلال هست این است كه آیه شریفه مطلق است هم خائف را شامل مى شود، و هم غیر خائف را، و خواننده عزیز توجه فرمود كه جمله اى كه دلالت دارد بر تشریع حكم تمتع جمله : (ذلك لمن لم یكن اهله حاضرى المسجد الحرام ...) است ، نه جمله : (فمن تمتع بالعمره الى الحج ...)، تا در معناى آن قید ترس را هم از پیش خود اضافه نموده بگویند: یعنى هر كس از ترس ، حج خود را مبدل به عمره كرد، قربانى كند و معلوم است كه جمله اول میان اهل مكه و سایر مسلمانان فرق گذاشته ، و حج تمتع را مخصوص سایر مسلمانان دانسته ، و سخنى از فرق میان خائف و غیر خائف به میان نیاورده .
علاوه براینكه تمامى روایات تصریح دارد بر اینكه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) حج خود رابصورت تمتع آورد، و دو احرام بست یكى براى عمره و دیگرى براى حج .
حج تمتع مختص اصحاب پیامبر نیست
6 - و اما این استدلال كه گفته اند: تمتع مختص به اصحاب رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) بوده و شامل حال سایر مسلمین نیست (نقل از دو روایت الدرالمنثور از ابى ذر)، اگر منظور از آن ، همان استدلال عثمان و ابن زبیر باشد كه جوابش را دادیم ، و اگر مراد این باشد كه حكم تمتع خاص اصحاب ر سول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) است ،
و شامل دیگران نمى شود، سخنى است باطل به دلیل اینكه آیه شریفه مطلق است و مى فرماید: (این حكم براى هر كسى است كه اهل مسجد الحرام نباشد...) چه صحابى و چه غیر صحابى .
علاوه براینكه اگر حكم تمتع مخصوص اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و یاران آن جناب بود چرا عمر و عثمان و ابن زبیر و ابى موسى و معاویه (و به روایتى ابى بكر) آنراترك كردند با اینكه از صحابه آن جناب بودند.