ساواك و بررسی اقداماتش در دوره پهلوی دوم
1- معرفی كلی ساواك:
در جلد دوم این تاریخ بحثی كوتاه از ساواك داشتیم اما چون اشتهار این سازمان مخوف مربوط به این دوره میباشد در اینجا بیشتر چهره آن را نمایان میسازیم. ساواك(سازمان اطلاعات و امنیت كشور) در سال 1336 شمسی براساس قانون مصوب مجلس! تأسیس شد (1) و منظور این بود كه جای حكومت نظامی را بگیرد (2) و مقاومتهای در برابر رژیم را در نطفه خفه سازد و مردم هم از حكومت نظامی اظهار عدم رضایت ننمایند اعمال ساواك تنها در ارتباط با امنیت نبود بلكه به مرور در تمام شئون كشور مداخله داشت و درواقع قدرتی مافوق دولت بود 20 سال عمر ساواك را به 4 دوره میتوان تقسیم كرد الف- سالهای 36 تا 40، ب- سالهای 40 تا43، ج- سالهای 43 تا 56، د- دوره سقوط سالهای 56 الی 57.
2-دوره اول ساواك:
سالهای 1336 تا 1340 این سازمان چهره خود را در ایران آشكار میسازد فرماندار نظامی تهران تیموربختیار كه جنایاتش زبان زد خاص و عام است در رأس آن قرار میگیرد و آن را سازمان میدهد- عملیات ساواك در داخل و خارج كشور نیازمند تشكیلات وسیع بود كه در نظرگرفته شد (3) و ریاست آن عنوان معاون نخست وزیر را پیدا كرد البته كمیسیون امنیت اجتماعی هم با شكل قبلی و به اضافه نمایندهای از ساواك به كار خود ادامه داد (4) ساواك به اقتضای رابطه دولت ایران با آمریكا تحت تعلیم سیا قرارگرفت(5) بختیار سرانجام در سال 40 بعلت تغییر جو سیاسی و هم به علت رقابتی كه در كسب قدرت با شاه پیدا كرد و موافقتی كه با اقدامات رفرمی امینی نداشت در عین این که موفقیت خود را در دستگاه حاكم حفظ میكرد از ریاست سازمان امنیت كنار رفت و مدتی بصورت اپوزیسیون عمل میكرد اما با حادثه اول بهمن 40 دانشگاه مجبور به خروج از كشور گردید و چون از بدست گرفتن قدرت از طریق شاه مأیوس شد به شكل یك مخالف رژیم درآمد و از جنایاتی كه خود سهم اساسی در آن داشت پرده برداشت(6) و طی چند سال با تبلیغات و تعلیم افراد و طرح نقشهها به مقابله با شاه برخاست و از عراق بعنوان پایگاهی استفاده كرد- فرستنده رادیویی بوجود آورد (7) و در مدتی آرامش شاه را بهم زد و بالاخره باهمان سازمانی كه خودپایهگذارش بود در مرداد سال 49 بقتل رسید (8) انتشار فهرستی از املاك و اراضی و شركتهایی كه بختیار در دوره قدرتش با زور و اجبار و تهدید و سوی استفاده از قدرت بدست آورده بود و مصادره گردید گوشهای از رویه رضا شاه را به ذهن میآورد و توجه میدهد كه مفاسد استبداد چه ابعادی دارد.
3- دوره دوم ساواك:
این دوره مقارن با سالهای انقلاب سفید است و رژیم در اجرای نظریات جدید آمریكا از خشونت مستقیم ساواك كاسته، برخوردهای خیابانی طبعاً افزایش یافته است ریاست این دوره ساواك با پاكروان است كه در مقایسه با تیمور بختیار و نصیری ملایم بود (9) در همین دوره رژیم تا مرحله نابودی پیش رفت و قیامی چون 15 خرداد را پشت سرگذاشت و كمكم با هدایت مستشاران آمریكا و تقویت ساواك و تشكیل مجلس 22 خود را بازیافت.
4- دوره سوم ساواك:
ساواك در دوره پهلوی دوم دوره سوم ساواك كه حدود سیزده سال دوام یافت مقارن با نخست وزیری هویدا است ساواك نقش درجه اولی را در این دوره ایفا مینمود و در مقابل جان مردم احساس مسؤولیت نمیكرد. تیمهای تعقیب و مراقبت ترتیب داد (10) و هركس را به هر اتهامی دستگیر میكرد و برای بدست آوردن اطلاعات به شكنجهگاهها روانه میساخت در عین حال با اعزام مأمورین به كشورهای مختلف شناساییهای همه جانبهای را از افراد ایرانی در خارج به عمل میآورد (11) بودجه رسمی ساواك در سال 51- 255 میلیون دلار و سال بعد به 310 میلیون دلار رسید و البته بودجه محرمانه از آن جداست. ساواك در این دوره مراقب بود تا از هر نوع اجتماع سیاسی و اعتصاب جلوگیری نماید ولو این که مجبور به اعمال زور و خشونت باشد (12) .
حقایق مربوط به قساوتهای ساواك در این دوره معروفیت جهانی یافت، دبیركل سازمان بینالمللی عفو در سال 1975 اعلام كرد كارنامه هیچ كشوری در جهان سیاهتر از كارنامه ایران درباره حقوق بشر نیست (13) انتشار گزارشهای سازمان بینالمللی عفو و كمیسیون جهانی حقوقدانان در سطح جهانی ضربه محكمی به رژیم وارد ساخت برطبق همین گزارشها ساواك هركسی را كه میخواست بازداشت میكرد هیچ ضابطه و قانونی او را محدود نمیساخت ساواك برای نگهداری اشخاص دستگیر شده خود را محدود نمیدانست و هیچ حقی برای بازداشت شده قایل نبود قدرت ساواك مطلق و كاملاً استبدادی بود و آزادانه به اعمالی كه عنوان جرم داشت مبادرت میكرد (14) دادگاههای نظامی ابزاری در دست ساواك درآمدند و تمام محاكمات سیاسی برخلاف قانون اساسی در اختیار این دادگاهها قرار داشت معمولاً ملاك انتخاب قضات درجه اطاعت آنان از ساواك بود و رسیدگی و صدور حكم آنها هم جنبه واقعی نداشت مجازاتی را موضوع حكم قرار میدادند كه به آنها دیكته میشد مسأله دفاع متهم، انتخاب وكیل، رسیدگی به دلایل معانی خود را از دست داده بودند نتیجه این بود گاهی عملی جرم شناخته میشد كه اساساً برابر قوانین جرم نبود یا اعمالی به متهمین بدون دلیل نسبت داده میشد و در حكم محكومیت میآمد كه مبنای آن فقط گزارش ساواك بود گاهی مجازات سنگین در حد اعدام برای كسی در نظر گرفته میشد كه احتمال ارتكاب عملی را داشت كه آن عمل بر فرض وقوع جرم نبود. متهم میبایست دفاع را مطابق نظر متصدیان محكمه انجام دهد والا اجازه دفاع داده نمیشد و بهمین جهت در بسیاری موارد متهمین دادگاهها را صالح نمیدانستند و بدون این که وارد دفاع ماهوی بشوند از محكومیت استقبال میكردند. زندانیان و محكومین سیاسی محدودتر از زندانیان عادی بودند ساواك در تهران از زندان قصر، اوین و قزل قلعه استفاده میكرد و زندانهایی در تبریز، شیراز، رشت، اراك، بندرعباس، مشهد، مهاباد، برازجان، بوشهر، زاهدان، سمنان، كرمانشاهان داشت تعداد بازداشتیها و محكومین ساواك هیچ وقت معین نشد چه بسا مواردی كه در جایی ثبت نمیشد انضباط شدید و طاقت فرسایی حاكم بر زندان بود كه عمل خلاف آن ممكن بود سه یا چهار ماه متهم به سلول انفرادی فرستاده شود (15) زندانیان سیاسی كه در دادگاه اظهار ندامت میكردند و یا حاضر میشدند كه از طریق ارتباط جمعی نظرات پیشین خود را مورد تقبیح قرار دهند محكومیت كمتری مییافتند و گاهی هم تبریه میشدند و یا مورد عفو قرار میگرفتند ساواك از این قبیل زندانیان سیاسی بهرهبرداری تبلیغاتی میكرد. آزادی محكوم در پایان مدت محكومیت مسلم نبود بسیاری از محكومین پس از مجازات بدلایل واهی آزاد نمیشدند و حتی در زندان قصر یك قسمت به این نوع زندانیان اختصاص داشت. رژیم شاه مدعی بود كه زندانیان هیچ یك اتهام سیاسی ندارند و همه از مجرمین معمولی هستند روزنامه تایمز در 9 ژوین 1977 از قول شاه رقم مجرمین سیاسی را 2200 نفر نوشت ولی در همان زمان ناظرین خارجی ارقامی بین 25 تا صد هزار نفر را ذكر میكردند و مهمتر از تعداد زندانیان رویه معمول شكنجه ساواك نسبت به زندانیان بود. شكنجه برنامه معمول بود و به شكلهای گوناگون اعمال میشد در چند مورد كه خبرنگاران خارجی توانستند در محاكمات شركت نمایند آثاری باقیمانده از این شكنجهها را دیدند و در رسانههای گروهی منعكس ساختند (16) شكنجه ساواك به همه اقشار مربوط میشد مخصوصاً روحانیونی كه در زعامت امام خمینی اصرار میورزیدند. آیت الله سعیدی و بعد آیت الله غفاری در دیماه 53 بهمین مناسبت با شكنجه به شهادت رسیدند (17) حوزه قدرت ساواك تمام كشور بود و همین ترتیب شكنجه در همه جا رواج داشت (18) وظیفه اصلی ساواك شناسایی و از بین بردن همه كسانی بود كه بنحوی با دیكتاتوری شاه مخالفت میورزیدند و در اجرای این وظیفه تنها یك پلیس مخفی نبود بخشی از سیاست ساواك در تهدید متمركز میشد تا مردم بدانند چنین سازمانی بالای سرشان هست دانشجویان دانشگاه میدانستند كه در خیابان مجاور دانشگاه مراكزی از ساواك قرار دارد. ایجاد سوی ظن در میان مخالفان از كارهای دیگر ساواك بود گاهی كتابها و مجلاتی منتشر میساخت و حتی از مخالفین سابق خود برای سردرگمی استفاده میكرددر اداره 600 اتحادیه كارگری وساطت مینمود و سعی داشت كارگران را در پشتیبانی از رژیم وادارد. سوی ظن بحدی بود كه هر صدای اعتراض ممكن بود از سوی ساواك تصور شود ساواك كوشش میكرد بین مخالفین دشمنی رواج یابد و هریك دیگری را مأمور ساواك معرفی كند این وسیله مؤثر و موذیانهای در تضعیف روحیه بود.
از سال 1973 (1352) تهران مقر اداره مركزی سیا در خاورمیانه بوده است (19) شاید به همین مناسبت ریچارد هلمز رییس پیشین سیا در سالهای 52- 55 (76- 1373) به مقام سفارت آمریكا در تهران رسید تا دو شغل را در یك منطقه اداره كند.
هارلد ایرنبرگر در نوشته خود« ساواك یا دوست شكنجهگر غرب » همكاری وسیع ساواك را با پلیس مخفی كشورهای دیگر توضیح و اسنادی ارایه میدهد كه اسامی خارجیهایی كه علیه رژیم ایران مینوشتند یا بنحوی تظاهر و عمل میكردند به ساواك میرساندند وی مدعی است رژیم شاه و پلیس مخفیاش با ابرقدرت دوم یعنی شوروی و پلیس مخفیاش بهترین تماسها راداشته است (20).
5- كمیته مشترك ضد خرابكاری:
كسی نیست كه نام ساواك را نشنیده باشد و از كمیته مشترك آن بیخبر باشد. شكنجهگران آن هم بعنوان رذلترین افراد در تاریخ باقی ماندند تشكیل این كمیته به سال 1350 مربوط است (21) اقدامات این كمیته را باید در كتابی جدا تحریر نمود وقتی رییس همین كمیته به نام سرتیپ زندیپورترورشد9 نفراززندانیان سیاسی را بعنوان انتقام برخلاف همه موازین و به وضع فجیعی به قتل رساندند (22) و در 30 فروردین 54 اعلام داشتند كه در حال انتقال از زندانی به زندان دیگر قصد فرار داشتند كه بسوی آنان شلیك شده است.
6- ساواك در خارج كشور:
ساواك برای خارج از كشور بودجه عظیمی داشت به علاوه از طریق وزارت خارجه شبكه وسیعی ایجاد كرده بود، آمد و رفت ایرانیان به خارج به طور كامل تحت كنترل ساواك بود گاهی این كنترل موجب اعتراض مقاماتی از كشورهای خارج شده است (23) مع الوصف ساواك همواره از هدایت سیا بهرهمند میشد و بهم كمك متقابل میكردند (24) و غالباً از متخصصین خارجی باز نشسته هم استفاده میكرد (25) و بهمین جهت وزارت خارجه و نمایندگیهای آن در خارج پایگاه اصلی ساواك بودند (26) اعزام افسران و افراد وابسته به ساواك به عناوین مختلف و از جمله آموزش از برنامههای اصلی بود (27)گزارش مأمورین ساواك از نظریات سازمانهای بینالمللی مثل صلیب سرخ و عفو بینالملل باعث میشد كه نمایندگان این سازمانها از ورود به این كشور منع گردند (28) عملیات ساواك در خارج كشور مورد تأیید رؤسای جاسوسی غرب بود بخصوص در خلیج فارس، مصر، و لبنان نمره خوب گرفته بود (29) زیرا در هیچ مورد یك مأمور ساواكی ایران به دام نیفتاد. در سالهای 48 و 51 ساواك كردهای بارزانی را به شورش علیه رژیم عراق وادار ساخت و روزنامهنگاران خارجی را برای تهیه گزارش از نقاط شورشی هدایت نمود و یك شبكه امنیتی برای حفاظت از بارزانی گسیل داشت (30) .
7- ساواك در دوره چهارم:
این دوره مربوط به یكی دو سال آخر رژیم است، وقتی كه فضای باز سیاسی اعلام گردد و عمال رژیم مدعی بودند به شكنجه پایان دادهاند و شاه ناصر مقدم را بجای نصیری در رأس آن گماشت مع الوصف سازمانهای بینالمللی این انكار شكنجه را با گزارشات خود تكذیب نمودند (31) مارتین انالزا، دبیر كل عفو بینالمللی، در 1977 با شاه ملاقات كرد شاه به او اطمینان داده بود كه شكنجه در ایران متوقف شده و در 30 اوت 78 هم در مصاحبهای با مجله آلمانی اشترن شاه همین ادعا را داشت وانالزا گفت این ادعا نهایت ریاكاری است زیرا ایران در سازمان ملل از پیشنهاد دهندگان قطعنامهای بود كه جلوگیری از شكنجه را در سراسر جهان میخواست و به موجب پیمان بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی موظف بود شكنجه را ممنوع كند (32)در عین حال به شكنجه ادامه میداد.
آن چه در مورد ساواك گفته شد هرگز نمیتواند معرف سازمانی باشد كه در سالهای طولانی قدرتی فوق دولت بود و همه اصول دینی، اخلاقی و قانونی را زیرپاگذاشت و محیط وحشت و بیاعتمادی را در ابعاد وسیعی گسترش میداد. بررسی وضع ساواك در تاریخ معاصر محتاج تحقیقی مستقل است كه بهمراه اسناد فراوان آن باید انجام گیرد و از آن جهت مطالعه آن ضرورت دارد كه نسل حاضر و نسلهای آینده همواره آگاه و بیدار بمانند و ارزش آزادی و استقلال را به واقع بشناسند و از یاد نبرند و به علاوه سرانجام و سرنوشت رسوای این سازمان ننگین درسی آموزنده برای مسؤولین امور باشد.
پی نوشت ها:
1. قانون تشكیل سازمان اطلاعات و امنیت كشور در اسفند 35 با پنج ماده تصویب گردید.
ماده ی 1- برای حفظ امنیت كشور و جلوگیری از هرگونه توطیه كه مضر به مصالح عمومی است سازمانی به نام اطلاعات و امنیت كشور وابسته به نخست وزیری تشكیل میشود و رییس سازمان سمت معاونت نخست وزیر را داشته و به فرمان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی منصوب خواهد شد.
ماده 2- سازمان اطلاعات و امنیت كشور دارای وظایف زیر است.
الف- تحصیل و جمعآوری اطلاعات لازم برای حفظ امنیت كشور.
ب- تعقیب اعمالی كه متضمن قسمی از اقسام جاسوسی است و عملیات عناصری كه برضد استقلال و تمامیت كشور و یا به نفع اجنبی اقدام میكند.
ج- جلوگیری از فعالیت جمعیتهایی كه تشكیل و اداره كردن آن غیرقانونی اعلام شده یا بشود و هم چنین ممانعت از تشكیل جمعیتهایی كه مرام و یا رویه آنها مخالف قانون اساسی است.
د- جلوگیری از توطیه و اسباب چینی بر ضد امنیت كشور.
هـ - بازرسی و كشف و تحقیقات نسبت به بزههای ذیل
1- بزههای منظور در قانون مجازات مقدمین برعلیه امنیت و استقلال مملكتی مصوب 22/3/1310.
2- جنحه و جنایاتی كه در فصل اول باب دوم قانون كیفر عمومی مصوب 23 دیماه 1304 پیشبینی شده است.
3- بزههای مذكور در مواد 310 و 311 و 312 و 313 و 314 و 316 و 317 و قانون دادرسی و كیفر ارتش 1317.
ماده ی 3- مأمورین سازمان اطلاعات و امنیت كشور از حیث طرز تعقیب بزههای مذكور در این قانون و انجام وظایف در زمره ی ضابطین نظامی محسوب و از این حیث دارای كلیه اختیارات و وظایف ضابطین نظامی خواهند بود و از تاریخ تصویب این قانون رسیدگی به كلیه بزههای مذكور فوق در صلاحیت دادگاههای دایمی نظامی خواهد بود ... (به قانون تشكیل سازمان اطلاعات و امنیت كشور صفحه ی 62 مجموعه ی قوانین سال 1336 مراجعه شود).
2. قبل از ساواك بختیار فرماندار نظامی تهران دو سازمان اطلاعاتی را در اختیار داشت(ركن 2 ارتش كه وظیفهاش تصفیه مخالفین رژیم در ارتش بود و كارآگاهی).
( مراجعه شود به كتاب ایران و دیكتاتوری و توسعه نوشته فرد هالیدی).
3. تشكیلات ساواك؛ ساواك كه با افشای اعمالش شهرت جهانی یافت و ارتباطش با سیا و موساد مسلم گشت و چهرهای از دو سازمان اخیر هم بدنیا نشان داد تشكیلات وسیعی داشت كه خلاصه آن را در ذیل میبینیم. ساواك از سه قسمت اساسی تشكیل می شد؛
1- ادارات كل 2- ساواك تهران 3- ساواك شهرستانها.
الف- ادارات كل؛ ساواك 9 اداره كل داشت كه هركدام بخشهایی را در برمیگرفت.
اداره ی كل یكم كه در رأس سایر ادارات كل قرار داشتو رهبری و كنترل را عهدهدار بود.
نعمت الله نصیری رییس ساواك در رأس این اداره كل بود و قایم مقام او فردوست بود كه نقش جاسوسی در ساواك را برای شخص شاه داشت. هلمز سفیر امریكا و رییس سیا با همین اداره ارتباط داشت اداره یكم بخشهای كارگزینی، ارتباط و مخابرات،عملیات سری، بخش تشریفات، مشاوران بازرسان، دبیرخانه و بخشهای ارتباطی با سیا و موساد را در بر میگرفت و جمعی از ساواكیان را برای دورههای تخصصی به خارج میفرستاد.
اداره كل دوم كسب اطلاعات در خارج كشور را عهدهدار بود و با ستاد ارتش همكاری میكرد و با اداره هفتم تماس داشت.
اداره كل سوم مسؤولیت امنیت داخلی را داشت پایگاه اصلی رژیم و رییس آن مقدم بود كمیته مشترك را با همكاری ژاندارمری و شهربانی همین اداره تشكیل داد كه سركوبی مبارزین را عهدهدار بود و كمیته ضد تخریب نامیده می شد. با اوجگیری مبارزه مسلحانه پرویز ثابتی كه معروف به جانی درندهخو میباشد به ریاست این اداره كل درآمد. اداره كل سوم دارای چند بخش و یك دبیرخانه بود- اداره اول آن مسؤولیت كنترل و سركوبی تمام سازمانهای سیاسی و صنفی مخالف رژیم را داشت كلیه اطلاعات در اختیار این اداره قرارمیگرفت و همه شكنجهگران در این اداره بودند. دفتر ساواك در ژنو كه امور خارج را اداره میكرد و با همین اداره بود سالها پرویز خوانساری امور سفارتخانهها را از لحاظ ساواك تحت نظر داشت و بجز زاهدی بقیه مجبور بودند به او گزارش بدهند.
اداره ی دوم امور مطبوعات داخلی، سازمانهای دولتی و كارگری، شركتهای تعاونی، شركت واحد اتوبوسرانی، حزب رستاخیز و مجلسین را زیر پوشش داشت و برای از بین بردن عدم رضایتها میكوشید- اداره ی سوم مسؤول تهیه آرشیو فیش و بایگانی- اداره ی چهارم مسؤولیت سانسور. تهیه ی مسایل آموزشی، عملیات ویژه و مسایل قضایی ساواك بود.
اداره ی كل چهارم عهدهدار حفاظت مأمورین ساواك و كنترل آنها بود.
اداره ی كل پنجم امور فنی و تكنیكی ساواك را بعهده داشت.
اداره ی كل ششم مسؤول حسابداری- كارپردازی- بهداری و موتوری است و بودجه ی خارج از كشور ساواك را تأمین مینماید.
اداره ی كل هفتم جمعآوری اطلاعات داخلی و خارجی، تجزیه و تحلیل آنها و بعد در اختیار سازمانهای جاسوسی سایر كشورها میگذارد.
اداره ی كل هشتم مسؤول كنترل اتباع بیگانه و سفارتخانه آنها در ایران بود.
اداره ی كل نهم بیوگرافی افراد و مسایل مربوط به گذرنامه را عهدهدار بود.
4. بعضی سازمان اطلاعات و امنیت كشور (ساواك) را با كمیسیون امنیت اجتماعی اشتباه مینمایند كمیسیون اخیر كه قانون اولیهاش وسیله ی دكتر محمد مصدق با استفاده از اختیارات تصویب شد كمیسیونی است مركب از رؤسای شهربانی، ژاندارمری، سازمان امنیت، دادگستری و دادستان محل كه افراد مخل امنیت را تبعید مینمایند در رژیم گذشته صدها نفر برطبق نظر همین كمیسیون به تبعید فرستاده شدندو سلب آزادی از آنان شد. ( به كتاب قیام 30 تیر 31 نوشته دكتر محمود كاشانی مراجعه شود).
5. از سال 1955 عده ی زیادی از افسران ارتش ایران به ممالك امریكا گسیل شدند تا در مركز نیروی دریایی واقع در كوانتینكو در ایالت ویرجینیا روشهای ضد شورشی بیاموزند عده ی دیگری به ستاد سیا در لنگی رفتند تا اطلاعات خود را در برنامههای جهتیابی تكمیل كنند از سال 1970 سالانه دویست و پنجاه افسر ایرانی برای مطالعه به مراكز نظامی امریكا اعزام میشدند تا رموز و علوم و فنون مقابله با شورش را طبق آخرین متدها یاد بگیرند. ( كتاب ایران بر ضد شاه نوشته ی احمد فاروقی ترجمه ی مهدی نراقی صفحه ی 143).
6. تیمور بختیار در لبنان به اتهام وارد كردن اسلحه بازداشت شد ایران استرداد او را خواست دولت لبنان به رهبری شارل حلو تحت تأثیر مخالفین رژیم او را آزاد ساخت و این امر موجب قطع رابطه ی اقتصادی و سیاسی با لبنان گردید بختیار در اردیبهشت 48 با تشریفات خاص و با استقبال وارد بغداد شد.
7. پس از این که بختیار در 21/5/49 كشته شد ثابتی مقام امنیتی رژیم در اوایل دی 49 بعنوان كشف یك توطئه بزرگ مصاحبهای مطبوعاتی ترتیب داد كه در خواندنیهای 5 و 8 و 12 دی 49 درج گردیده است.
8. محمد علی پارسا كه به اتهام عضویت در سازمان امنیت عراق و جاسوسی به نفع دولت بعث عراق در تاریخ 4/7/59 بازداشت گردید مدتی در عراق محافظت تیمور بختیار را عهدهدار بوده و هم زمانی در سركنسولگری ایران در عراق خدمت میكرده است، وی در مورد وضع بختیار در عراق گفت« تیمور بختیار در عراق سرگرم ایجاد تشكیلات كوماندویی بود تا رژیم شاهنشاهی را در ایران واژگون سازد و من چون وضع ضد رژیم داشتم بعنوان مترجم او انتخاب شدم تا به فرد پرقدرتی كه علیه رژیم شاه اقدام میكند آشنا شوم و به اطلاعات وسیعی دست یابم تیمور بختیار خود فروخته نبود و برای وطنش فعالیت میكرد و من از او خوشم میآمد- بختیار چون فكر حمله چریكی به ایران را داشت از علاءالدین لجمی كه از افراد ایل بختیاری بود و در ساواك كویت كار میكرد دعوت كرد كه برای آموزش افراد خود به عراق بیاید ولی لجمی پس از چندی با همكاری خسروداد معدوم و چند ساواكی دیگر طرح ترور بختیار را ریختند من روزتر ور حفاظت او را نداشتم و بجای من شخص دیگری بعنوان مترجم و هم بعنوان محافظ همراه او به شكار رفت در آن روز فرزندان كوچك بختیار هم بودند در شكارگاه به بهانهای فرزندان بختیار را از او جدا نمودند و یك عضو ساواك به نام ایلگون میناسوییان با طپانچه راننده بختیار به بازوی او تیراندازی كرده سپس به محافظ او تیراندازی كرد و بعد هم بختیار را با همان اتومبیل و آن قدر آهسته به بغداد بردند كه در بین راه به علت خونریزی میمیرد لجمی و سه نفر ساواكی در قتل او شركت داشتند صدام بختیار را بسیار دوست داشت و نقشه قتل او روزی به اجرا درآمد كه صدام در مسكو بود و پس از بازگشت ناراحت و عصبانی شد و از من خواست كه با پناهیان همكاری نمایم ... » (اطلاعات- 21 بهمن 59).
9. ركن دوم ارتش، دانشگاه تربیت رؤسای ساواك بود همه آنان از بختیار و پاكروان و نصیری و مقدم قبلاً رییس ركن دوم ارتش بودند و در امریكا هم تعلیم یافتهاند و جملگی هم كشته شدند بختیار در عراق و سه نفر دیگر وسیله دادگاه انقلاب اسلامی محاكمه و اعدام گردیدند( صفحه ی 143 كتاب برضد شاه).
خلعتبری وزیر خارجه ی رژیم مینویسد« ... رابطه وزارت خارجه با ساواك دو نوع بود؛
الف- رابطه ی مربوط به كارمندان كه به استخدام در میآمدند و مراقبت مداوم آنان هم چنین ساواك اطلاعاتی روی كاغذهای بیمارك و بدون امضای درباره سفارتخانههای خارجی در تهران و رفت و آمدها و ارتباط آنان با ایرانیان میفرستاد ... رییس دفتر حفاظت وزارت خارجه و مأمورین حفاظت در سفارتخانههای ایران از طرف ساواك معین میشدند و تعدادی از اعضای وزارت خارجه مخفیانه با ساواك همكاری داشتند كه شناخته نمیشدند.
ب- رابطه ی مربوط به مأمور مبادلات فرهنگی و دانشجویان كه مستقیماً با معاون امور فرهنگی بود و دو نوع بود؛
1- تهیه ی برنامه ی مبادله فرهنگی كه در كمیسیونی با شركت نماینده ساواك انجام میشد.
2- امور مربوط به دانشجویان ایرانی در خارجه و دانشجویان خارجی در ایران كه باز هم با ارتباط ساواك انجام میگردید ...
دستگاههایی كه به نام سرپرستی دانشجویان معروف بودند، در رأس یا در داخل آنان نماینده ساواك حضور داشت در سالهای اخیر برای دانشجویان مقیم امریكا دكتر كاظمیان(معاون پیشین وزارت علوم) و برای دانشجویان مقیم اروپا و آسیا پرویز خوانساری(معاون پیشین وزارت كار و خارجه) قرار داشتند. (از پرونده اتهامی عباس علی خلعتبری صفحه های 2 و 3).»
10. در مورد ترتیب مبارزه و دستگیری مأمور و شكنجه ی ساواك، تهرانی گفت« ... در تمام سازمانهای اطلاعاتی از دو عامل برای بدست آوردن خبر استفاده میكنند یكی عامل انسانی و دیگر عامل فنی.
عامل انسانی عبارت از مأمورین و منابع هستند كه در داخل سازمانهای مبارز كه علیه رژیم فعالیت میكنند نفوذ داده میشوند و این افراد پس از این که وارد این سازمانها شدند سعی میكنند از اعضای اطلاعات وسیعتر كسب كنند و به موقع به سازمان گزارش دهند. پس از این که اطلاعات از یك منبع و یا یك واحد خبری بدست واحد عملیاتی رسید واحد عملیاتی وسیله تیمهای تعقیب و مراقبت شنود تلفنی با میكرفنگذاری در منزل یا محل كار آنها سعی میكنند اطلاعات بیشتری بدست آورند. تیمهای تعقیب و مراقبت از افراد بیشتر بصورت مخفی هستند و خانههای امنی دارند كه در آنها مستقر میشوند و در جوار این خانه گاراژ وجود دارد كه وسایل موتوری خودشان را از قبیل اتومبیل در مدلهای مختلف و موتورسیكلت و دوچرخه كه برای حمل و نقل افراد مورد احتیاج است نگهداری میكنند.
هر تیم تعقیب و مراقبت هم یك دستگاه بیسیم مركزی دارند و به تمام وسایل نقلیه بخصوص اتومبیلها بیسیم مجهزند و بوسیله این بیسیم با ستاد خودشان در ارتباط هستند و افرادی را كه تعقیب میكنند مرتباً به یكدگر پاس میدهند.
هدف از تعقیب افراد پیدا كردن افراد تماس با آنها و شناسایی محلهایی است كه این افراد به آن جاها میروند. پس از این که از طریق تیم تعقیب و مراقبت یا شنود تلفنی كه معمولاً با بستن تلفن منازل یا محل كار افراد باعث بدست آوردن اطلاعات میشد بعد از جمعآوری اطلاعات شخص دستگیر میشد و تحقیق از او توأم با شكنجه شروع میگردید.(توضیحات تهرانی شكنجهگر در دادگاه انقلاب به نقل از كیهان خرداد 58).
11. ترتیب كار ساواك در خارج چنین بود كه:
الف- در نمایندگیهای كوچك مانند سفارتخانههای ایران در آفریقای سیاه معمولاً ساواك از تهران عضو نمیفرستاد و از یكی از كارمندان سفارت مخفیانه استفاده مینمود.
ب- در نمایندگیهای متوسط یا بزرگ كه در محل آن دانشجو نیست یا كم است ولی ایرانیان در آنجا مقیم میباشند و وضع كشور از لحاظ سیاسی اهمیت خاصی دارد مانند سفارت شوروی و كشورهای اروپای شرقی ساواك با این نمایندگیها هم از تهران مأمور میفرستاد و هم از مأمورین محل و كارمندان جزء استفاده میكرد. علاقه ی ساواك بیشتر به كسب اطلاعات و مراقبت از رفتار و رفت و آمدهای رییس و كارمندان سفارت بود كه تحت تأثیر افكار و ایدیولوژی سیاسی محل نروند ضمناً سعی مینمود ایرانیان مقیم محل را از نظر افكار سیاسی و فعالیتها و روابط شان با ایران بشناسد.
تعداد دانشجویان ایرانی در این كشورها زیاد نبود و معمولاً بورسیههای دولت بودند كه قطعاً آنها را تحت تعلیمات حزبی میگذاشتند و مأموران ساواك علاقه به آشنایی با آنان داشتند ولی با مراقبتهای مأموران امنیتی محل كار آسانی نبود. و در پارهای موارد برای مأمور ساواك مشكلاتی ایجاد نمود مأموران ساواك در سفارت ایران در مسكو كه زیاد علاقه به جمعآوری اطلاعات نشان میدادند دچار گرفتاریهایی میشدند كه ناچار میبایستی به ایران مراجعت داده شوند.
ج- نمایندگیهای بزرگ كه در محل آن ایرانیان زیادی(دانشجو و غیردانشجو) مقیم بودند و دولت محل با ایران روابط مهم و گستردهای داشت. در این گروه باید تمام نمایندگیهای سیاسی و كنونی ایران را در اروپای غربی و امریكا گذاشت و به علاوه كشورهای همسایه و بعضی كشورهای مسلمان غیر هم جوار. در این كشورها ساواك فعالیتهای وسیعی داشت كه از حدود نمایندگی تجاوز مینمود و بصورت شبكهای وجود داشت. در این نمایندگیها ساواك در پی بدست آوردن اطلاعات سیاسی و مراقبت از نظر فعالیتهای ایدیولوژی نبود بلكه فعالیت عمده آن مراقبت از سازمانهای دانشجویی و ارتباط آنها با ایران بود. مأموران ساواك در این گروه از نمایندگیها از هر سه دسته مورد اشاره در بالا بودند و منحصر به یك مأمور در هر سه دسته نبود. یك اشكال كه در چند مورد پیش آمد ولی فقط در یكی دو مورد دولت محل از خود عكسالعمل نشان داد این بود كه مأموران ساواك كه میبایستی كاملاً در پوشش سفارت بمانند و نگذارند شناخته شوند احتیاط را از دست میدادند این بیاحتیاطی باعث آتش زدن دفاتر ساواك در چند نمایندگی شد و باعث سوی قصد و تیراندازی به نماینده ساواك در پاریس شد.
نقش ساواك در خصوص دانشجویان در اروپا و امریكا این بود كه آنها را شناسایی كند و از وضع آنان مطلع باشد و بداند گروههای مختلف دانشجویی كدامند و فعالیت شان چیست و روابط شان با تهران چگونه است و با احزاب سیاسی كشور محل اقامت چه نوع روابطی دارند و از همه این مطالب تهران را باخبر سازند این اطلاعات را ساواك از شبكه ارتباطی بسیج
دانشجویان و از دفاتر سرپرستی دانشجویان استفاده میكرد. این دفاتر كه شعبه ژنو آن مسؤول دانشجویان اروپا و آسیا و افریقا بود و شعبه واشنگتن آن مسؤول دانشجویان در تمام ایالات متحده امریكا بود در واقع شعبهای از ساواك بودند و ریاست آن گرچه تحت پوشش وزارت خارجه بود زیر نظر پرویز خوانساری. برای اروپا و آسیا و افریقا، زیر نظر دكتر كاظمیان بود. وظیفه این دفاتر راهنمایی این دانشجویان از نظر تحصیلی و كمك به آنان برای نام نویسی در دانشگاهها و بطوركلی تمام امور تحصیلی و دانشجویی بود این دفاتر كه كاملاً زیر نظر ساواك كار میكردند دستورات را از شورای هماهنگی نخست وزیری كه ساواك در آن عضویت داشت دریافت می نمودند.
(از توضیحات خلعتبری وزیر امور خارجه ی شاه در دادگاه انقلاب)
12. مهمترین اعتصاب این دوره اعتصاب 4 هزار نفر كارگران چیت جهان در كرج بود. در 9 اردیبهشت كارگران چیت جهان بخاطر شرایط طاقت فرسا و كمی دستمزد اعتصاب كردند و بسوی تهران حركت نمودند مأمورین ساواك به همراه نیروی پلیس و ارتش بسوی كارگران شلیك كردند نتیجه زد و خورد شدید صدها كارگر كشته و مجروح شدند.( آیندگان 15 فروردین 58).
13. كارشناسان سازمان عفو بینالمللی در مورد شكنجههای ساواك چنین نوشتند«جلادان ساواك علاوه بر استفاده از شوك الكتریكی و كتك به وحشیگریهای زیر نیز متوسل میشدند بطریهای شكسته را به نشیمنگاه زندانیان فرو میكنند. به بیضههای آنان وزنه میآویزند و یا كلاهخودهایی بر سرشان میگذارند كه با فریادهای قربانیان در زیر شكنجه گوششان را آزار میدهد و از انعكاس صداها به بیرون جلو میگیرد. طبعاً زندانیان سیاسی ایران مورد تجاوز نیز قرار میگیرند.ساواك به منظور تجاوز به قربانیان خود حیواناتی را تربیت كرده بود كه خرسها از آن جمله اند. ساواك قربانیان خود را نه بخاطر شكنجه جسمی بلكه بخاطر شكنجه روانی مورد تجاوز جنسی قرار میداد این شكنجه روانی بویژه در حالتی بود كه برای گرفتن اعتراف از شوهران و یا پدران به زنان و دختران شان در برابر چشم آنها تجاوز میكردند.»
(ساواك یا دوست شكنجهگر غرب، نویسنده هارلد ایرانبرگر- نقل از آیندگان 18 فروردین 58).
14. در حالی كه هر نوع معامله و حمل مواد مخدر در كشور ممنوع بود ساواك رسماً سهمیه ی تریاك میگرفت و مصرف آن مشخص نبود طی اسنادی كه كلیشه آن در 24 تیر 58 انتشار یافت نصیری درخواست 10 كیلو تریاك مینماید و به ساواك تحویل میشود، ولی مصرف آن مشخص نیست.
15. سازمان بینالمللی عفو شرایط زندان را چنین توصیف كرد:
« زندانیان پیش از محاكمه در سلول كوچك و نمناكی محبوس میشوند كه فقط یك تشك حصیری دارد، نبودن گرما در زمستان و وسایل خنك كننده در تابستان وضع سختی را بوجود میآورد امكانات مربوط به شستشو و نظافت بسیار كم، جیره ی غذا اندك، و نامناسب، مراقبت پزشكی عملاً وجود نداشته است. (گزلرش سازمان بینالمللی عفو).
16. در مورد جنایات ساواك دلایل بسیار ارایه شده ولی متصدیان همواره انكار میكردند بعد از انقلاب با محاكماتی كه تشكیل شد بعضی از مأمورین از جمله نادری پور معروف به تهرانی و فریدون توانگری معروف به آرش تا حدی از این جنایات پرده برداشتند آرش میگوید« ... با كمال شرمندگی قبول دارم ... شكنجه جزو وظایف و روش كار ما محسوب میشد ... این شكنجهها در اكثر موارد بر اثر اصابت كابل با كف پا بود ... در نتیجه ورم میكرد زندانی را از تخت باز میكردیم و میدواندیم و دوباره روی همان پای باد كرده كابل زده میشد كه منجر به شكافته شدن پای این مبارزان شده و به پانسمان میكشید به طوری كه مجبور بودند با باسن راه بروند و حتی بعضی مواقع پس از پانسمان هم آنها را كتك میزدیم ... بودند كسانی كه ماهها تحت شكنجه بودند و حاضر نبودند اطلاعات خودشان را بدهند و در زندان هم علیه رژیم مبارزه میكردند از مواردی كه زیر شكنجه شهید شدند حسین كرمانشاهی اصل است كه وقتی دستگیر شد توسط منوچهر وظیفهخواه معروف به منوچهری تحت بازجویی قرارگرفت و فشار بحد اعلی روی این شخص وارد آوردند ولی این شخص حتی حاضر نشده بود اسم خود را بگوید و سرانجام منجر به شهادتش گردید ... سلسله مراتب ما آن قدر سنگ دل بودند- خودمان كه هیچی- كه وقتی مثلاً یك چنین مطلبی را توسط بازجویی میگفت، حسین كرمانشاهی اصل رفت، میگفت، بدرك- یك پرونده برایش درست میكرد كه در اثر خودكشی یا در اثر بیماری مرده پزشك قانونی هم تأیید میكرد و به خاك می سپردند.
از سال 55 به بعد شاه گفته بود كه شكنجه دیگر ندهید و این افرادی كه نباید شكنجه میشدند و اطلاعات شان باید گرفته میشد میرفتند به اوین و من دیدم حسینی و رسولی پیدای شان نیست ... نمیدانستم كجا رفتند ولی شب كه روزنامه را خواندیم دیدیم كه نوشتند خسرو صفایی و گرسیوز برومند در برخورد مسلحانه كشته شدند بعد از 2 یا 3 روز بود دیدم رسولی و حسینی سروكلهشان پیدا شد گفتم كجا بودید گفتند اوین بودیم ... از دهانش در رفت كه از خسرو بازجویی میكردیم گفتم مگر خسرو در برخورد اولیه كشته نشد، گفت كاری به این كارها نداشته باش نشنیده بگیر ... باید سكوت میكردیم ... بعد از چند روز عكس آن دو كشته را روی میز او دیدم ... نمونه دیگر معصومه توافچیان و مهوش جاسمی كه این دو شخص وسیله همان دو نفر دستگیر شده بودند و در كمیته بودند 2 روز در كمیته بازجویی میكردند ... بعد از 2 روز ... دیدیم این دو نفر را لباس پوشیده میبرند گفتند اوین میبریم بعد از 2 الی 3 روز من و دو نفر دیگر از بازجوها ... رفتیم داخل اطاقش یك دفعه باز عكس 2 نفر را زیر یك پرونده دیدیم كه عكس رنگی هم گرفته بودند كه شكنجه شده بودند و با تیر زده بودند و شهیدشان كرده بودند ... خیلی شنیده بودم كه رسولی اقدام به این گونه اعمال میكند ... » (روزنامه جمهوری اسلامی 2 تیر 58)
همین تهرانی شكنجهگر ساواك پس از محكومیت به اعدام به زنش گفت« من آدم كشتم و باید كشته شوم اگر من كشته نشوم مملكت درست نمیشود ... كارهایی كه من كردهام شمر نكرده است من باید اعدام شوم تا راحت شوم در غیر این صورت نمیتوانم در صورت مردم نگاه كنم. من برای تو بد نبودم ولی جلاد بودم، میدانی یعنی چه بچههایی كه پایشان باد كرده میدانند ... سر ترا بالا بگیر و بگو شوهرت انسان بود و هركاری كرد در آخرین لحظات راست گفت ... »
تهرانی مأمور شكنجه ساواك كه در جریان محاكمه پرده از بسیاری اعمال ساواك برداشت و اعدام هم شد علت اقاریر و افشاگریهای خود را چنین میگوید« با شنیدن صدای الله اكبر در جریان جنبش اسلامی سیاهیها بتدریج از جلو چشمانم كنار رفت و نور ایمان به قلبم تاخت چه طور میتوانستم به فكر خودم باشم دیگر زندگی ننگین یك ثانیهاش هم زیاد بود ... به همین علت به افشاگری پرداختم و در این جریان به تنها چیزی كه فكر نمیكنم خودم هستم».
(كیهان 28 خرداد 58 شماره 10735- از جلسه دادگاه انقلاب)
17. پیام انقلاب 29 آذر 59.
18. روزنامه هرالدتر یبون مصاحبه با ریچارد ساوین اهل انگلستان را كه 30 ماه در زندان وكیلآباد مشهد گذرانده چاپ كرد ...
ساوین اظهار داشته« منظره كتك زدنها و بدنهای شكنجه شده به اندازهای عادی شده بود كه دیگر جلب توجهم را نمیكرد. گاهی زندانی سیاسی را سه ماه در زندان مجرد كه یك متر مربع مساحت داشت نگه میداشتند یكی از آنها یك دانشگاهی به نام محمد بود ... به منظور این که از او اطلاعاتی درباره مخالفان كسب كنند ساواك هر روز او را كتك میزد و تحت شكنجههای مختلف قرار میداد از جمله وارد كردن شوك الكتریكی به شقیقهها و آلات تناسلی و گذاشتن سوزنهای داغ قرمز شده به زیر ناخن انگشتان بود یكی از شكنجهها به تانگوی تخممرغ داغ معروف بود این شكنجه بخاطر این که شخص را وادار به جست و خیز میكرد به این نام اسمگذاری شده بود و شامل قرار دادن یك تخممرغ در مقعد زندانی بود كه از داخل میپخت و دیگر استعمال باتون از پشت بود ... (آیندگان 24 دی 57 به نقل از هرالدتر یبون)
19. قبل از آن مركز سیا، در خاور میانه، در نیكوزیا بود.
20. در تماس ساواك با پلیس شوروی« ایرنبرگر » میگوید « جنجالترین نشانه این امر تحویل خلبان فراری شوروی به دولت آن كشور است كه در سپتامبر 1976 با یك هواپیما از شوروی به ایران گریخته بود نام این خلبان هیچ گاه در غرب فاش نشد وانگهی سفارت ایران در مسكو بارها از تمدید گذرنامه مخالفان ایرانی شاه خودداری كرد، و گاهی شوروی این دانشجویان بیگذرنامه را به سرعت از شوروی اخراج كرده است... به موجب سندی به مأمورین ساواك دستور داده شد در بازگشت به ایران از آلمان غربی به برلن شرقی بروند و از آنجا با هواپیمای شركت هواپیمایی شوروی ازطریق مسكو به ایران بازگردند ... روزنامههای شوروی ازشكنجه زندانیان سیاسی دررژیم شاه سخنی نمیگویند ... »
( آیندگان 6 اردیبهشت 58)
21. تهرانی مأمور شكنجهای كه در دادگاه انقلاب اسلامی منقلب شد و بسیاری از اسرار را فاش ساخت میگوید« ... در مهرماه 1349 بنا به دستور سپهبد مقدم كه مدیر كل اداره سوم بود كمیتهای در اداراه سوم تشكیل شد و وظیفه این كمیته بررسی اغتشاشاتی بود كه در دانشگاهها جریان داشت. در حدود بهمن سال 49 عضو این كمیته شدم این كمیته از مسیر اصلی خودش خارج شده بود و موفق به كشف گروههایی شده بود كه در ایران با رژیم مبارزه میكردند منجمله گروه سیاهكل، با اوج كشف گروه سیاهكل اوج مبارزه مسلحانه كه با حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهكل شروع شده بود و بعد از آن كشف سازمان مجاهدین خلق كه براساس زیربنای توحیدی و اسلامی فعالیت میكردند كمیته دیگری هم در اوین تشكیل شد كه سرپرستی آن با هوشنگ ازقندی معروف به منوچهر بود. كمیته اول با عضویت عطارپور معروف به دكتر حسین زاده، محمد حسن ناصری معروف به عضدی، مصطفی هیراد معروف به مصطفوی، احمد بیگدلی معروف به احمدی و تهرانی زیر نظر ناصر مقدم و ثابتی در سال 1350 بعد از ترور فرسیو و حمله به پاسگاه كلانتری قلهك كمیته دیگری هم در شهربانی كشور تشكیل شد كه این كمیته زیر نظر رییس شهربانی بود و اداره اطلاعات و كارمندان آن منجمله حسن ختایی گردانندگی این كمیته را داشتند.
در سطح تهران برخوردهایی بین این كمیته انجام شده بود از جمله روزی در خیابان بلوار دو اتومبیل از اكیپهای گشتی یكی متعلق به كمیته ی ما و دیگر متعلق به كمیته شهربانی با هم برخورد كرده بودند و منجر به تیراندازی شده بودند كه تلفاتی نداشت بعد از این جریان به دستور شاه كمیتهای به نام كمیته مشترك ضد خرابكاری درست كردند- من فكر میكنم الگوی آن در كشورهای امریكای لاتین بوده كه برای مبارزه با سازمانهایی كه هست استفاده میكنند.
كمیته ی مشترك بهمن 50 تشكیل شد و من در خرداد 51 به این كمیته منتقل شدم.
( نقل از پرونده محاكماتی تهرانی در دادگاه انقلاب اسلامی)
22. ساواك به شكنجه با صور مختلف آن قناعت نداشت به محكومیتهای معروف دادگاههای نظامی هم وقعی نمیگذاشت، علاوه بر این که محكومین را بعد از پایان مدت زندان بنا بر اراده خودش نگه میداشت گاهی به جنایات هولناك دیگری مبادرت میكرد كه جنبه ی تاریخی یافته است.
قتل 9 نفر از محكومین سیاسی را كه یكی از شاهكارهای این دستگاه پلیسی است از بیان بهمن تهرانی در دادگاه انقلاب مطالعه میكنیم وی گفت« ... متأسفانه این كثیفترین جنایتی بود كه ساواك انجام داد و از همه بدتر منهم در آن نقش داشتم بعد از ترور سرتیپ زندیپور، رییس وقت كمیته، در حدود اوایل سال 54 محمد ناصری را به اطاق خودش خواست و گفت كه در عملیاتی قرار است تو هم شركت كنی كه ثابتی دستور داده است من پرسیدم علت چیست؟ او گفت هنوز طرح آن به مرحله اجرا درنیامده فضولی زیاد نكن ... مدتی گذشت روز پنجشنبه 29 فروردین بود كه رضا عطارپور یا همان حسینزاده به من تلفن كرد و گفت نامه انتقال كاظم ذوالانوار را تهیه كنم تا به زندان اوین منتقل شود و بعد گفت برای بعدازظهر ساعت 2 بعد از پایان وقت اداری در رستوران هتل امریكا مقابل سفارت امریكا برای نهار حاضر باشیم من بلافاصله نامه انتقال كاظم ذوالانوار را تهیه كردم و به امضای رساندم و با كیپها دادم كه به زندان اوین منتقل كنند ... همه همزمان به رستوران رسیده بودیم در سر میز غذا عطارپور عنوان كرد كه امروز ... روز اجرای عملیات است پرسیدم چه عملیاتی عنوان كرد عملیات را پرویز ثابتی مدیركل وقت ساواك بطور كامل در جزییاتش قرار دارد و تمام مسایل را خودش پیشبینی و تصویب كرده و مقامات دیگر هم میدانند و سرهنگ وزیری رییس وقت زندان اوین هم در جریان ماجرا قرار دارد پرسیدم جریان چیست گفت همان طور كه عدهای از رفقای ما بوسیله این سازمانهای مجاهد ترور شدند در نظر گرفته شده تعدادی از زندانیان سیاسی نیز مورد تهاجم قرار بگیرند و كشته شوند بلافاصله هم اعلام كرد و گفت چون همه شما این موضوع را میدانید هیچ كس حق نق زدن ندارد عدهای مثل من كه دو ساعت قبل از این جریان در ماجرا قرار گرفته بودیم دیدیم اگر بخواهیم انعكاسی انجام بدهیم مسلماً باتوجه به این که در جریان قرار گرفتیم
خطرات جانی برای ما در برداشت ... زندانیان را از زندان تحویل گرفتند ما هم در قهوهخانه ی نزدیك زندان اوین به انتظار ایستادیم پس از تحویل آمدند، سرهنگ وزیری هم در حالی كه لباس فرم ارتشی خودش را پوشیده بود آمد و از طریق جادهای كه از داخل قریه اوین میگذشت به بالای ارتفاعات بازداشتگاه اوین رفتیم در آنجا زندانیان را در حالی كه دستها و چشمهایشان بسته بود از مینیبوس پیاده كردند و همه را در یك ردیف روی زمین نشاندند پس از این که روی زمین نشستند عطارپور یك قدم جلوتر آمد و شروع به سخنرانی كرد. محتوای سخنرانی عطارپور این بود كه گفت همان طور كه دوستان و رفقای شما همكاران و رفقای ما را در دادگاههای انقلاب خودشان به مرگ محكوم كردند و آنها را كشتند ما هم تصمیم گرفتیم شما را كه رهبران فكری آنها هستید و با آنها از داخل زندان ارتباط دارید مورد تهاجم قرار بدهیم و شما را اعدام كنیم و از بین ببریم ... جایی كه این 9 نفر را آوردند سربازی قبلاً در آنجا پاسداری میداد كه این سرباز را هم از آنجا دور كردند و هیچ كس غیر از چند نفر گروه ما وجود نداشت. عطارپور خطاب به گروه بیژن جزنی گفت ما شما را محكوم به اعدام كردیم و میخواهیم حكم را درباره شما اجرا كنیم این عمل مورد اعتراض بیژن جزنی و چند نفر دیگر واقع شد ولی نمیدانم كه عطارپور نفر اولی بود یا سرهنگ وزیری كه با یك مسلسل اوز یك كه آورده بود رگبار را به روی آنها خای كرد من هم نفر چهارم یا پنجم بودم كه مسلسل بدست من دادند البته باید بگویم من تا آن موقع اصلاً با مسلسل تیراندازی نكرده بودم نمیدانم دقیقاً تیرهای من به آنها خورده یا نه و این هم مهم نیست چون مهم نفس عمل است كه من در این جنایت هولناك شركت كردم و از آن روز همیشه ناراحت بودم. پس از پایان كار سعدی جلیل اصفهانی با مسلسل بالای سر این افراد رفت و هركدام كه نیمه جانی داشتند به زندگیشان خاتمه داد در مورد نحوه انتخاب 9 نفر خیلی فكر كردم كه چرا این ها را انتخاب كردند دو نفر از این ها مصطفی جوان خوشدل و كاظم ذوالانوار از اعضاء سازمان مجاهدین خلق بودند و بقیه مثل بیژن جزنی- مشعوف- كلانتری و سایرین متعلق به گروه سیاهكل یا چریكها بودند. در مورد جزنی من میدانم كه ثابتی اختلاف شخصی با جزنی داشت حتی قبلاً هم سازمان تبلیفیلم كه متعلق به او بود اقداماتی كرده بود كه تعطیل بشود. در مورد كاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل من فكر میكردم چون در طول زندان به دفعات مورد شكنجه قرار گرفته بودند و حرفی نزده بودند انتخاب شدند تا بدین وسیله زهر چشمی به سایر سازمانهای مجاهد نشان داده شود چون آنها اغلب مستشاران نظامی امریكا را مورد حمله قرار داده و ترور میكردند. بعد از این که این جنایت وحشتناك تمام شد من و رسولی چشمبندها و دست بندهای این ها را سوزانده و از بین بردیم و بعداً اجساد این عده بداخل مینیبوس منتقل شد و حسینی و رسولی آنها را به بیمارستان 501 ارتش منتقل كردند.
اسامی 9 نفر: بیژن جزنی- حسن ضیای ظریفی- احمد جلیلی افشار- مصطفی جوان خوشدل- كاظم ذوالانوار- مشعوف كلانتری- عزیز سرمدی- محمد چوپان زاده- عزیز سوركی.
23. بررسی سنای امریكا نشان داد پنج كشور خارجی كه در امریكا در مبارزه با مخالفین دولت خود جسس داشتند عبارت بودند از فیلیپین، تایوان، شیلی، اسراییل و ایران، روش این مبارزه اعزام گروه گرم( مقصود تروریست) است سنای امریكا افشا كرد كه شاه مخلوع طی سه سال آخر دوران قدرتش بارها به مقامات امریكایی گفته بود كه اگر از فعالیتهای جاسوسان ایرانی در امریكا جلوگیری كنند او هم متقابلاً مأمورین سیا را از ایران بیرون میكند. ریچارد هولمز سفیر امریكا در ایران به سال 76 و نیز ویلیام سولیوان آخرین سفیر امریكا در سال گذشته این اخطارها را به واشنگتن اطلاع دادند هولمز تلگرافی به كیسینجر در سال 76 نوشت كه در مورد فعالیت جاسوسان شاه در امریكا نگهداشتن جانب احتیاط ضرورت دارد زیرا ما در اینجا در یك محیط اطلاعاتی و جاسوی به سر میبریم و آسیب پذیر هستیم. ساواك ایران طی 15 سال همكاری محرمانه كه با اداره آگاهی فدرال امریكا داشت فعالیتهای سیاسی غیر دیپلماتیك(امنیتی و پلیسی) خود را در امریكا بهترین سازمان دید.
(به مقاله فعالیت جاسوسی رژیم شاه در امریكا- اطلاعات 5 شهریور 58 مراجعه شود)
24. رییس سیا استانلی ترنر در تاریخ 1977 میگوید« براساس موافقتنامه دو جانبه امنیتی در سال 59 بین ایران و ایالات متحده نوعی موافقت ضمنی در مورد عملیات ما در كشور شما و بالعكس بین دو دولت وجود دارد ما موافقیم كه در مورد مطالب امنیتی مورد توجه هر دو كشور اطلاعاتی رد و بدل كنیم ... سازمان سیا در این مسایل بسیار بیدار بوده است. و شاه هم طی مصاحبه با مایك ولاس در اكتبر 76 در مورد این که مأمورین ساواك در امریكا با آگاهی و تأیید مقامات امریكایی به فعالیت مشغولند موجب شد تا یك مشاور رییس جمهور و یك سخنگوی كاخ سفید و یك رییس سازمان سیا درغگو جلوه كنند كیسینجر در آن تاریخ طی یك مصاحبه مطبوعاتی ( ... كیسینجر مشاور رییس جمهور بود) این طور جواب داد این صحت ندارد كه ایالات متحده از عملیات مأمورین اطلاعاتی ایران در خاك امریكا یعنی جاسوسی و آزار مخالفین كه در امریكا زندگی میكنند بیاطلاع است.» و اعلام كرد كه كمیتهای در كاخ سفید مأمور رسیدگی به این جریانات خواهد شد- 12 روز بعد الفرد ال اترتون معاون كسینجر به ملاقات اردشیر زاهدی رفت و به او اعلام داشت امریكا هیچ نوع عمل غیرقانونی ساواك را در امریكا تحمل نمیكند. سپس سخنگوی كاخ سفید اعلام داشت هیچ دلیلی مبنی بر صحت تهمتهای وارده در مورد اعمال غیرقانونی وجود ندارد و سفارت ایران به ما اطمینان داده كه هیچ كدام از مقامات ایرانی مرتكب چنین اعمالی نمیشوند. توضیح رسمی شاه اشتباه كرده است (اطلاعات 8 اسفند 57).
25. در میان بیگانگانی كه پلیس سیاسی شاه (ساواك) را راهنمایی میكردند فریتز كاتسمان یكی از فرماندهان قدیمی گارد حمله آلمان هیتلری بود كه در زمان اشغال اوكرایین از طرف نازیها ریاست پلیس شهر لوف را بعهده داشت و مسیول كشتار یهودیان بسیاری از مردم گالیسی شرقی بود. چنین آدمی روشهای عملی دستگیری و تعقیب و شكنجه را به مأمورین ساواك آموخت. (ایران بر ضد شاه صفحه 147).
26. خلعتبری در مورد نفوذ ساواك در وزارت خارجه مینویسد« ... ساواك پیوسته سعی داشته است كه نفوذ خود را از راههای مختلف در تمام قسمتهای وزارت خارجه بگستراند و برای این منظور بوسیله مأمورین رسمی شناخته شده و مأموران مخفی و اداره حفاظت و سفیران ساواكی و مستخدمین جزی و كارشناسان در رشتههای مختلف اقدامات خود را انجام دهند ساواك در همه نمایندگیها دارای دو یا سه نوع مأمور بود.
1- یك یا چند مأمور كه با اطلاع وزارت امور خارجه از تهران اعزام میگردند این ها تحت پوشش وزارت خارجه بودند و به دولت محل بعنوان عضو رسمی و سیاسی نمایندگی معرفی میشدند.
2- یك یا چند مأمور مخفی شناخته نشده كه با سمت و تحت عنوانی در نمایندگی به خدمت مشغول بودند این ها ممكن است از كارمندان رسمی(اداری یا سیاسی) وزارت خارجه باشند كه مخفیانه با ساواك همكاری داشتند و یا ممكن است از ایرانیان یا افراد محلی باشند كه بعنوان«كارمند محلی» نمایندگی انتخاب میشدند.
3- یك یا چند كارمند جزی محلی مانند راننده یا پیش خدمت (ایرانی یا محلی).
(از صورت مجلس تحقیقات از خلعتبری مورخ 18/1/58)
محمد تقی جوان رییس ساواك شیراز در دادگاه انقلاب اسلامی بسیاری مطالب در مورد اقدامات ساواك در خارج كشور با كمك سازمان امنیت كشورهای دیگر از جمله آلمان، تركیه، اسراییل، عمان بیان كرد و توضیح داد كه چگونه مأمورین ساواك در سازمانهای دانشجویی خارج از كشور وارد میشوند وی كه از سال 50 دبیر اول سفارت ایران در بن بود اعتراف داشت كه ساواك با اسراییل مرتباً در تماس بوده و خودش چندین مرتبه به اسراییل مأموریت داشته است و مسؤول هماهنگ كردن كارهای ساواك در خارج بوده است.
(كیهان فروردین 58 جریان دادگاه ).
27. در پایان دهه 1950 نظامیان و اشخاص كشوری هم به اسراییل اعزام شدند تا از تجارب موساد استفاده برند ... روابط بین موساد و ساواك برقرار و محكم گردید این دو سازمان مخصوصاً در زمان جنگ یمن علیه مصر ناصری همكاری میكردند ... از 1960 اردن مركز عملیات ساواك علیه كشورهای خاورمیانه عربی گردید- با وجود كمك اسراییلی ها ساواك وابسته به سیا بود سیا 50 مأمور رسمی در ایران داشت ولی صدها نفر دیگر كه غالباً تكنسین بودند بطور قراردادی به نفع سیا كار میكردند برای این امریكاییها كمك میكردند كه امنیت داخلی كشور حفظ گردد امریكا برای مقابله با شورش 1978 برای همین یك سال 50 هزار بمب اشكآور- 356 هزار ماسك ضد گاز و 4300 طپانچه به ایران تحویل داده است!
( روزنامه اینتر نشنال هرالد تریبون مورخ 14ژوییه 1978 ).
28. خلعتبری میگوید:« ... هنگامی كه در روزنامهها و سازمانهای مختلف در كشورهای جهان درباره تعداد زندانیان سیاسی در ایران و شرایط زندانها و رفتار غیر انسانی با زندانیان سیاسی مقالاتی منتشر و اعلامیههایی صادر میگردید كمیته بینالمللی صلیب سرخ خواستار شد كه براساس قراردادهی بینالمللی از زندانهای ایران بازدید و گزارش برای مقامات ایرانی تهیه نماید وزارت خارجه با احترام به تعهدات بینالمللی با این درخواست موافق بود اما ساواك مخالفت مینمود بالاخره نظر این جانب مورد تأیید شاه قرار گرفت و به ساواك ابلاغ گردید كه نمایندگان صلیب سرخ را به زندانها راه داده و در اجرای تحقیقاتشان آزاد بگذازند در نتیجه سه هیأت به فاصله زمانهایی از زندانها دیدن نمودند». (از نوشته خلعتبری در بازپرسی در مورد رابطه با ساواك).
29. نیوزویك 14 اكتبر 1974
30. (ایران؛ دیكتاتوری و توسعه- نوشته فرد هالیدی نقل از آیندگان 14 بهمن 57).
31. سازمان عفو بینالمللی در 20 آذر 57 اعلام كرد به رغم ادعای مكرر شاه زندانیان سیاسی هنوز بدست پلیس و مأمورین ساواك شكنجه میشوند. هیأتی در ماه نوامبر از 7 شهر ایران دیدن كردند و اطلاعات دقیقی دریافت كردند بر این كه شكنجه وجو.د دارد گزارشاتی از ناپدید شدن اشخاص و مرگ زیر شكنجه دادند روشهای اخیر شكنجه شلاق با كابل، مشت و لگد سوزاندن نقاطی از بدن با آتش سیگار، بیخوابیكشیدن به حالت ایستاده ...
سپس مواردی را مشخص مینماید كه اشخاص موضوع شكنجه بوده اند و با اسم و تاریخ و محل معرفی مینماید. (آیندگان 24 دی در 57 به نقل از بولتن كمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی).
32. همان منبع قبل.